همدلی و سیاست‌ورزی در ایران عصر صفوی

مسأله تشریفات و قواعد و اصول مربوط به آن از جمله مسائل مهم در حوزه دیپلماسی است که عموماً بر جنبه‌های شکلی و نمایان یک رابطه دلالت دارد و در عین حال، نباید آن را از محتوای یک رابطه نیز کاملاً جدا تلقی کرد.
۲۰ آذر ۱۴۰۲
مشاهده ۱۳۹۸
محیا شعیبی عمرانی

مسأله تشریفات و قواعد و اصول مربوط به آن از جمله مسائل مهم در حوزه دیپلماسی است که عموماً بر جنبه‌های شکلی و نمایان یک رابطه دلالت دارد و در عین حال، نباید آن را از محتوای یک رابطه نیز کاملاً جدا تلقی کرد. بی‌توجهی و ناآگاهی نسبت به قواعد تشریفات می‌تواند زمینه‌های سوء‌تفاهم و اختلاف را ایجاد نماید و در تصویری که هر ملت به وسیله سیاستمدارانش از خود به جهان نمایش می‌دهد، خلل و ضعف ایجاد کند. عموماً قاعده‌مند شدن تشریفات و تدوین دستورالعمل‌های مشخص در این حوزه را به دوران جدید دیپلماسی و به حدود قرن نوزدهم میلادی نسبت می‌دهند. در خصوص تاریخ روابط خارجی ایران نیز به ویژه این تصور وجود دارد که این روابط دست کم تا اواسط عصر قاجاریه فاقد ضابطه، برنامه و سیاست‌گذاری مشخص و تنها در موضع واکنشی بوده و دستورالعملی در خصوص چارچوب‌های کار دیپلماتیک – در جنبه‌های گوناگون آن- وجود نداشته است.

این برداشت صحیح نیست و مطالعه دقیق منابع و اسناد گوناگون نشان می‌دهد که دولت‌های ایرانی که از عصر صفوی (قرن شانزدهم میلادی) بازیگری مستقل در حوزه روابط خارجی را آغاز کردند، به ضرورت قاعده‌مندی و تدوین چارچوب و اصول در این کار متوجه بوده‌اند و دستورالعمل‌هایی از آنها باقی مانده است که این اصول را روشن می‌سازد. این دستورالعمل‌ها «تشریفات دیپلماتیک» دولت صفوی را آشکار می‌سازند.

از جمله مهم‌ترین و در خور توجه‎ترین این دستورالعمل‌ها، مربوط به تشریفات پذیرایی و استقبال از نصیرالدین همایون پادشاه پناهجوی دولت گورکانی هند است که در عهد حکومت شاه طهماسب صفوی به ایران پناهنده شد. تفصیل وقایعی که منجر به از دست رفتن تاج و تخت وی در هند و فراری شدن او از آن منطقه گردید، در منابع تاریخی ذکر شده و بیان جزئیات آن در حوصله این نوشتار نیست. تنها جهت روشن شدن بحث باید اشاره کرد که همایون -پسر ظهیرالدین بابر، مؤسس دولت گورکانی و پدر اکبرشاه، قدرتمندترین و نامدارترین فرمانروای آن دولت- در نتیجه منازعات سیاسی در قلمروی حکومت خود و به ویژه در مقابل پیشروی‌های شیرشاه سوری، حاکم نواحی شمالی هند شکست خورد و در شرایطی که حتی برادرش کامران‌میرزا نیز از حمایت وی دست برداشته و به دشمنان او ملحق شده بود، در سال 1544م./ 951ق. از طریق سیستان وارد قلمروی دولت صفوی شد و با مهربانی و عطوفت صاحب‌منصبان این دولت و توجه ویژه شاه طهماسب مواجه گشت.

چون خبر ورود این شاه فراری و پناهجو به دربار شاه طهماسب رسید، وی احکامی مفصل و مطول را خطاب به صاحب‌منصبان دولت خود صادر کرد و «دستورالعمل» رفتار در مقابل این میهمان هندی را برای آنان تشریح نمود. امروز دو نمونه از این فرمان‌ها را در دست داریم که یکی از آنها خطاب به محمدخان شرف‌الدین اوغلو تکلو حاکم خراسان و دیگری خطاب به علیقلی‌خان شاملو سپهسالار دولت صفوی صادر شده است. این فرمان‌ها بسیار طولانی‌اند و حجم آنها از حجم معمول فرمان‌های صفوی تجاوز می‌کند و در آنها با جزئیات بسیار فراوان، تشریفات و آداب پذیرایی از شاه هندی تشریح شده است.

برای اینکه تصویری از میزان جزئیات مذکور در این دستورالعمل‌ها ترسیم گردد، تنها می‌توان به این بخش اشاره کرد که شاه طهماسب دستور داده است منازل محل توقف مهمان را در طول مسیر از روز قبل آماده سازند و «چادرهای لطیف و سفید و منقش و سایبان‌های اطلس و مخمل» را از روز قبل در این منازل نصب کنند و چون به منزلگاه رسیدند، «شربت گلاب و آبلیموی خوش‌طعم» تهیه کرده و آن را با «برف و یخ» سرد کنند و بعد از شربت، با «مرباهای سیب شهدی و هندوانه و انگور و نان‌های سفید» از مهمان پذیرایی کنند و «گلاب و عنبر اشهب» داخل سراپرده او قرار دهند و البته تفصیل پخت «نان‌های سفید» نیز در این فرمان‌ها درج گردیده است.

در واقع محتوای آنچه در این فرمان‌ها ذکر شده، نگاه ایرانیان عصر صفوی را به تشریفات دیپلماتیک برای پذیرایی از یک مهمان مهم نمایش می‌دهد و در این نگاه، در درجه نخست مهربانی، همدلی و رفتار انسانی با پادشاهی شکست‌خورده و دل‌شکسته و رفتار با وی به مثابه یک مهمان سلطنتی مهم و گرامی‌به چشم می‌آید. جلوه این رفتار انسانی به حدی است که حتی شاه طهماسب حاضر نشد مهمان خود را در ازای وعده تسلیم قندهار که از سوی کامران‌میرزا برادر همایون به دولت صفوی ارائه شده بود، به گورکانیان تحویل دهد. فراموش نکنیم که تسلط بر قندهار آرزوی سیاسی صفویان از همان نخستین روزهای تشکیل این دولت بود و شاه طهماسب نیز خود در سال 1536م./ 942ق. یعنی حدود هشت سال پیش از این تاریخ، برای فتح قندهار دست به لشکرکشی گسترده‌ای زده بود ولی با این حال، حاضر نشد با خیانت و تحویل کسی که به وی پناه آورده بود به دشمنان او، این آرزوی سیاسی دولت خود را برآورده سازد. این دستورالعمل‌ها بر «دلداری و غمخوارگی» با این مهمان تأکید دارند.

عنصر دیگری که در این دستورالعمل‌ها به وضوح دیده می‌شود، رعایت تمامی آداب و آیین‌های مهمان‌نوازی در فرهنگ ایرانیان مسلمان است. این آداب از توجه به کوچکترین جزئیات برای فراهم آوردن اسباب آسایش و راحتی مهمان (مشابه آنچه در سطور بالا به آن اشاره شد)، تا رفتار کریمانه و محترمانه با او هم‌چون دستور به مهمانداران برای اینکه «در برابر پادشاه به دو زانوی ادب بنشینند» را شامل می‌شود. شاه طهماسب به شدت در این فرمان‌ها بر نمایش ادب و احترام تأکید دارد و به حاکم خراسان دستور می‌دهد که به این نکته توجه داشته باشد که چون شاهزاده ولیعهد صفوی، محمد میرزای سیزده‌ساله (سلطان محمد خدابندة بعدی) را که بنا بر سنت صفوی در خراسان حکومت می‌کرد به نزد همایون می‌برد، «آن فرزند به خلق کریم که میراث آباء و اجداد اوست» رفتار کرده و نیز به هریک از ملازمان پادشاه هندی، هدیه‌ و انعام بدهد. او هم‌چنین به شرایط روحی مهمان خود نیز آگاه است و تلاش می‌کند تا او با توجه به وقایعی که از سر گذرانده دچار ملال و دل‌گرفتگی نشود و از همین رو توصیه می‌کند که به فکر هم‌صحبت برای او باشند و «دم به دم خاطر او را به هم‌زبانی که در کمال استحکام باشد، خوش‌وقت سازند». هم‌چنین دستور می‌دهد برای زدودن ملال خاطر او، نوازندگان مشهوری هم‌چون مولانا قاسم قانونی، دوست محمد خوافی، استاد یوسف مودود –که شاه مشخصاً از آنان نام می‌برد- و هر خواننده و نوازنده مشهور دیگری «همه‌وقت» در خدمت وی باشند و «هرگاه پادشاه خواهند، بی‌توقف به نغمه و ترنم پرداخته، آن حضرت را خوش‌وقت سازند».

اما ورای تمامی این موارد که بر جنبه‌های انسانی و اخلاقی این دستورالعمل‌ها گواهی می‌دهند، این متون از حیث سیاست‌ورزی و توجه شاه صفوی به ابعاد گوناگون عمل دیپلماتیک حائز اهمیت‌اند و نشان می‌دهند بر خلاف تصور عمومی، سیاستمداران ایرانی تصویر روشنی از زیر و بم‌های فعالیت دیپلماتیک داشته‌اند. آنچه به روشنی در این دستورالعمل‌ها آشکار است، نگاه به این مهمان فراری و شکست‌خورده به عنوان یک پادشاه بالقوه است که می‌توان با تشکیل پیوندهای عاطفی با او در این شرایط سخت، به پیشبرد سیاست ایران در مرزهای شرقی خود و به‌ویژه در منطقه قندهار کمک کرد. هند در سیاست خارجی صفویان به دلایل مختلف اهمیت فراوانی داشت و دولت صفوی با ابزارهای گوناگون سیاسی، دیپلماتیک و نظامی در صدد رسیدن به موضع برتر در رابطه با آن دولت بود و اکنون این شرایط یعنی پناه آوردن یکی از طرف‌های درگیر در مناقشات و منازعات سیاسی قلمروی هند، فرصتی برای سیاست خارجی دولت صفوی بود که نباید از دست می‌رفت. از همین روست که در متن این فرمان‌ها، او را «هدیه الهی» دانسته‌اند.

بر همین اساس، در این دستورالعمل‌ها تلاش دولت صفوی برای نمایش بهترین، قوی‌ترین و تأثیرگذارترین تصویر از خود آشکار است. در واقع، تشریفات پذیرایی و استقبال از شاه بالقوه گورکانی که مدتی از تاج و تخت خود جدا مانده، باید به گونه‌ای باشد که رونق، شکوه، تجمل و توان دولت صفوی را به نمایش بگذارد. بخشی از این توان طبیعتاً به سیاستمداران باز می‌گردد و از همین روست که بارها تأکید شده است که افرادی که به دلایل گوناگون با همایون هم‌صحبت و همراه می‌شوند، «عاقل و روزگاردیده» و «پسندیده و معتمد» باشند و نیز «سه روز تمام امیران و لشکریان را رنگ به رنگ در نظر او درآورند» تا قدرت و آمادگی نظامی دولت صفوی بر او روشن گردد و نیز از همین روست که شاه طهماسب به حاکم خراسان دستور می‌دهد که خود در جلسات گفتگوی محمدمیرزا ولیعهد با همایون حضور داشته باشد تا اگر سؤالی از شاهزاده پرسیده شد و او به دلیل سن اندک، حجب و حیا و یا عدم اطلاع نتوانست پاسخی لایق دهد، «آن ایالت‌پناه جواب لایق عرض نماید». به عبارت کلی، بهترین تصویر دولت صفوی هم از حیث رونق و تجمل و رفاه و هم از حیث آمادگی و توانایی صاحب‌منصبان آن دولت باید به همایون عرضه شود.

و در نهایت، پس از تمامی این توصیه‌ها که جزئی‌ترین موارد را در شکل و محتوای پذیرایی از این مهمان در بر می‌گرفت، تأکید شده است «روزنامچه منقح» (=گزارش کامل و دقیق) از تمامی آنچه رخ داده و «جمیع حکایات و روایات بد و نیک» بنویسند و به «بارگاه معلی» ارائه دهند تا بر جمیع اوضاع اطلاع حاصل شود. شاه حتی خود فرد مسئول نوشتن این گزارش (معزالدین حسین کلانتر دارالسلطنه هرات) را تعیین و او را «مردی خوش‌نویس صاحب‌ وقوف» معرفی کرده است.

این دو فرمان را از وجوه گوناگون می‌توان مورد بررسی و مطالعه قرار داد و زوایای مختلفی از موضوع را در آنها کشف کرد. از هر زاویه‌ای البته نگاه منظم، دقیق و قاعده‌مند صفویان به رفتار دیپلماتیک و پیشگامی آنان در تدوین دستورالعمل برای این رفتار، با این میزان از جزئی‌نگری و دقت، قابل تحسین و نیز درس‎آموز است. فراموش نکنیم که دولت صفوی نخستین دستورالعمل مکاتبات دیپلماتیک در تاریخ ایران را نیز تدوین کرده و اساساً درک روشنی از ضرورت قاعده‌مندی در دیپلماسی نزد آنان وجود داشته است.  

محیا شعیبی عمرانی، کارشناس مرکز مطالعات سیاسی و بین‌المللی

متن دیدگاه
نظرات کاربران
تاکنون نظری ثبت نشده است
جلسه علمی هفتگی تاریخ مرکز مطالعات سیاسی و بین المللی در روز‌ چهارشنبه بیست ‌ونهم فروردین ۱۴۰۳ با سخنرانی جناب آقای دکتر اسماعیل شمس، عضو هیأت علمی دانشگاه علام...
گرچه ردّپای تاریخ شفاهی به گذشته‌های خیلی دور در تاریخ بازمی‌گردد و در متون باقی‌مانده از تاریخ‌نگاری‌های قرون وسطی بارها از روایت شاهدان استفاده شده، اما تاریخ...