نبرد غزه و سناریوهای آینده

۱۸ مهر ۱۴۰۲
مشاهده ۳۸۶۱

رویداد هفتم اکتبر ۲۰۲۳ (۱۵ مهر ۱۴۰۲) در غزه و غلاف اشغالی پیرامونی آن، از زوایای مختلف رویدادی کم‌نظیر و مهم در تاریخ منازعه فلسطین است.  نوار غزه به‌عنوان نقطه آغاز این عملیات چندلایه و پیچیده، یک قطعه جغرافیایی کوچک با مساحت ۳۶۴ کیلومترمربع است که با توجه به جمعیت دو میلیون و دویست‌وسی هزار نفری آن (آمار ۲۰۲۳)، متراکم‌ترین نقطه جمعیتی جهان (با بیش از ۶ هزار و صد نفر در هر کیلومترمربع) محسوب می‌شود. همین واقعیت‌ها نوار غزه را در مقایسه با دیگر مناطق اشغالی فلسطین (به ویژه کرانه باختری) به کانون اصلی و آتشفشانِ مقاومت مردمی فلسطین تبدیل کرده و بخش بزرگ رهبران شناخته‌شده جنبش‌های مقاومت فلسطینی نیز از اردوگاه‌های آوارگان این منطقه برآمده‌اند.
محاصره همه‌جانبه اسرائیل علیه نوار غزه نوار غزه از ۲۰۰۷ اعمال شد تا موازنه‌ای که در روند داخلی خود به پیروزی جنبش حامی مقاومتِ فعال علیه اسرائیل انجامیده بود، با دوپینگ اسرائیل و مداخله خارجی، مدیریت شده و برای سیاست سازش‌محورِ رهبری فتح یارگیری شود. محاصره‌ای بلندمدت و خفقان‌آور که تنها یکی از نتایج پرشمار و گسترده آن، افزایش نسبت بیکاری در غزه به ۸۰ درصد (بالاترین نرخ بیکاری در جهان) بوده است. تنها از سال ۲۰۰۸ تا ۲۰۲۰ (براساس آمار رسمی سازمان ملل متحد) ۵۵۹۰ فلسطینی شهید شده‌اند که بخش عمده آنها از اهالی غزه‌اند. این در حالیست که مطابق همین آمار در این بازه زمانی تنها ۲۵۱ اسرائیلی کشته شده‌اند.
واقعیت این است که پیروزی اسرائیل در جنگ‌های عربی - اسرائیلی بیش از آنکه نتیجه قدرت استثنایی اسرائیل باشد، نتیجه ضعف مفرط ارتش‌ها و وابستگی دولت‌های عربی و اشتباه‌های جبران‌ناپذیر و خیانت‌های سیاستمداران عرب بوده، و تجربه انتفاضه‌های فلسطینی در فرسایش شدید ارتش و دولت اسرائیل و تجربه مقاومت لبنان و غزه در تحمیل عقب‌نشینی یکجانبه و بی‌قید و شرط اسرائیل از اراضی اشغالی لبنان (۲۰۰۰) و نوار غزه (۲۰۰۵) و نبردهای بعدی به‌ویژه نبرد هفتم اکتبر به روشنی نشان داد که اسرائیل نه‌تنها شکست‌ناپذیر نیست، بلکه در صورت وجود اراده و تداوم مقاومت سازمان‌یافته و ایستادگی هدفمند و برخورداری مقاومت از حمایت‌های حداقلی شماری از کشورهای عربی و اسلامی، امکان تحمیل شکست و عقب‌نشینی‌های بی‌قید و شرط به اسرائیل وجود دارد.

اهمیت نبرد بزرگ اخیر غزه این است که جنبش حماس و در کنار آن جنبش‌های دیگر مقاومت فلسطین به‌ویژه جنبش جهاد اسلامی در یک نوار ساحلی کوچک (به طول ۴۱ و عرض ۶ تا ۱۲ کیلومتر) و در محاصره تقریباَ کامل دشمن (از زمین، هوا و دریا) و تحت نظارت و جاسوسی دائمی نهادهای نظامی، امنیتی و اطلاعاتی اسرائیل با مجهزترین امکانات فن‌آوری و نیروهای متخصص، مدت‌ها در تدارک عملیاتی چنین بزرگ و پیچیده بوده و توانسته‌اند به‌نحوی موضوع را مدیریت کنند که هیچ اطلاعاتی به دشمن اسرائیلی درز نیابد. به‌گونه‌ای که اینک عملیات بامداد ۷ اکتبر به اعتراف محافل سیاسی و نظامی اسرائیل به رویدادی ناگهانی و شگفتی‌ساز و یکی از بزرگترین شکست‌های اطلاعاتی و نظامی اسرائیل در تاریخ چنددهه‌ای منازعه فلسطین تبدیل شده است.
اما اهمیت راهبردی نبرد هفتم اکتبر ۲۰۲۳ انتقال برای نخستین بار از وضعیت دفاعی به وضعیت تهاجمی در تاریخ مقاومت فلسطین در برابر اشغال صهیونیستی است. این نخستین بار در تاریخ مبارزات ملت فلسطین است که فلسطینی‌ها ابتکار عمل تهاجمی را از آن خود کرده و در یک رویداد تاریخی و کم‌نظیر توانسته‌اند ظرف چندساعت مساحتی تقریباً نزدیک به مساحت نوار غزه را در غلاف اشغالی پیرامون آن، گرفته، صدها اسرائیلی را کشته، صدها تن دیگر را مجروح کرده، و شمار بالایی از آنها را اسیر و به داخل نوار غزه منتقل کنند. دولت اسرائیل در پرتو عملیات کم‌نظیر هفتم اکتبر ۲۰۲۳ محصولی را درو می‌کند که خود از اشغال فلسطین تاکنون با سیاست‌های مبتنی بر اشغال و تروریسم دولتی و آپارتاید ضدفلسطینی و در سه دهه اخیر با تحمیل بن‌بست کامل به روند صلح، کاشته است.

اینک اسرائیل، در برابر غزه در میانه دوگانه‌ای قرار گرفته که هر یک را برگزیند هزینه‌های بیشتری باید پرداخت کند. اگر با تهاجم گسترده بخواهد وارد نوار غزه شود تا آنگونه که ادعا می‌کند مقاومت را ریشه‌کن کند، در باتلاق غزه و تونل‌های زیرزمینی و جنگ چریکی گسترده‌ای گرفتار خواهد شد که نتایج آن می‌تواند نبرد اخیر غزه را با همه بزرگی و اهمیتش، در برابر آن کوچک جلوه دهد. در بهترین شرایط، اسرائیل حتی اگر با کشتار گسترده، موفق به ورود به غزه شود، به همان دلایلی که قبلا ناچار به خروج از آن شد، قادر به نگهداری آن نبوده و مجبور به خروج دوباره خواهد شد. ضمن اینکه در صورت کشتار گسترده، کل مناطق فلسطینی در کرانه و سرزمین‌های اشغالی ۱۹۴۸ به انتفاضه فراگیری روی خواهد آورد که از ابتدای توقف و بن‌بست روند صلح تاکنون، با لطائف‌الحیل سیاستمداران اسرائیلی و فلسطینی به تعویق افتاده است.
اما اگر به رغم شعارهای تند و آتشینِ ریشه‌کنی مقاومت، همچون نبردهای پیشین غزه، به بمباران مناطق مسکونی غزه و کشتار شمار قابل‌توجهی از شهروندان فلسطینی اکتفا کند، توان بازدارندگی و اعتبار اسرائیل به‌عنوان قدرت هژمون در فلسطین و یکی از قدرت‌های منطقه‌ای را از دست داده و در برابر مقاومت پیش‌رونده و دارای ابتکار عمل و نسل جدید فلسطینیانی که حتی فراتر از گروه‌های مقاومت در پی نیل به آرمان‌های خود برای یک زندگی آزاد و مستقل هستند، مجبور به عقب‌نشینی‌های پی در پی خواهد شد..
اسرائیل درصدد است که در جهت مدیریت و مهار شرایط جدید، معرکه حیاتی جاری در برابر خود را به معرکه‌ای جهانی تبدیل کند. زمزمه‌ها درباره اینکه رویداد و نبرد جاری غزه در حکم ۱۱ سپتامبر اسرائیل و منطقه است، تلاشی هدفمند برای ورود عملیاتی غرب و آمریکا به صحنه تحولات و برخورد با جبهه مقابل اسرائیل با هزینه‌کرد از جیب آنها است. امری که با توجه به اولویت‌های آمریکا برای مهار چین و روسیه و گرفتاری غرب و ناتو در جنگ اوکراین، احتمال وقوع آن بسیار ضعیف است. ضمن اینکه به نظر می‌رسد آمریکا و اروپا که نتوانسته‌اند راست حاکم اسرائیل را به پرداخت هزینه‌های حداقلی روند صلح وادارند، دلیلی برای همراهی عملیاتی با آن و جایگزینی اولویت‌های راهبرد جهانی خود با اولویت‌های راست اسرائیل نمی‌بینند.
رویدادهای اخیر فلسطین حداقل این درس سیاسی و راهبردی بزرگ را باید برای همه سیاستمداران منطقه و جهان داشته باشد: تا حقوق ملت فلسطین تأمین نشود، صلحی در کار نخواهد بود، آنچه امنیت اسرائیل نیز نامیده می‌شود، توهمی‌بیش نخواهد بود. اسرائیل و به‌ویژه راست متوهم حاکم آن تصور می‌کند چنین معادله‌یِ محالی، شدنی است. نتانیاهو در واپسین سخنرانی خود در مجمع عمومی سازمان ملل متحد با تحقیر فلسطینی‌ها و اعلام اینکه آنها تنها ۲ درصد مردمان عرب هستند، در پی تثبیت تصور غیرواقعی رهبری اسرائیل بود که صلح و عادی‌سازی روابط میان اسرائیل و ۹۸ درصد دیگر اعراب، آنها را نیز به تسلیم واخواهد داشت. اما نبرد غزه با فاصله‌ای کوتاه پس از این سخنرانی، به روشنی نشان داد که میان تصورات جریان حاکم اسرائیل و واقعیت‌های صحنه فلسطین فاصله‌ای بزرگ وجود دارد.
با این حال هوشیاری در برابر اسرائیل ضرورتی آشکار است. عقیم کردن تلاش‌های نتانیاهو و اسرائیل برای پاک کردن صورت‌مسئله اصلی که اشغال فلسطین است، از طریق صدور بحران به خارج از سرزمین‌های اشغالی فلسطین، نیازمند بالاترین درجه آگاهی و هوشیاری است.

 حسین جابری انصاری، کارشناس ارشد مرکز مطالعات سیاسی و بین المللی

(مسئولیت محتوای مطالب برعهده نویسندگان است و بیانگر دیدگاه‌های مرکز مطالعات سیاسی و بین‌المللی نیست)

متن دیدگاه
نظرات کاربران
تاکنون نظری ثبت نشده است