فصل جدید روابط ایران و عربستان

۳ مهر ۱۴۰۲
مشاهده ۱۳۵۱

موازنه‌گرایی ژئوپلتیک، کنشِ عقلایی همه بازیگران در سیستم و زیرسیستم‌های بین‌المللی است. هر چه اهمیت زیرسیستم (منطقه) بیشتر باشد، موازنه‌گرایی ژئوپلوتیک ابعادی حساس‌تر و پیچیده‌تر به خود می‌گیرد، به گونه‌ای که در فرایند موازنه‌گرایی، طیفی از کنش‌های تعارض‌محور تا تعامل‌محور را در خود جای می‌دهد.

حساسیت و پیچیدگی مناسبات در منطقه غرب آسیا (که به زعم بسیاری از تحلیل‌گران و نظریه‌پردازان، هارتلند نظام بین‌الملل را در هزاره سوم را تشکیل می‌دهد)، موازنه‌گرایی ژئوپلتیک را پیچیده‌تر از سایر مناطق و زیرسیستم‌ها می‌کند. بر این اساس، بازیگران در غرب آسیا به منظور حفظ پویایی و بقاء خود باید مجهز و مستظهر به ابزارهای مادی و معنایی باشند که از طریق آنها طیفی از کنش‌های تعاملی، رقابتی و در صورت نیاز تقابل محور را صورت دهند.

جایگاه ممتاز و راهبردی ایران و عربستان در منطقه غرب آسیا، در جهان اسلام و بلکه در نظام بین‌الملل برای همه ناظران محیط بین‌المللی روشن است. تاریخ 70 ساله گذشته گواهی می‌دهد که کیفیتِ روابط ایران و عربستان، همواره دارای سرریز (بازتاب) منطقه‌ای بوده است و بر اساس شواهد نیز می‌توان گفت در سال‌های اخیر کیفیت روابط تهران و ریاض دارای بازتاب و سرریز بین‌المللی نیز بوده است. بنابراین کیفیت روابط، زمینه‌های رقابت و نوع تعامل ایران و عربستان به شدت بر ابعاد سیاسی، امنیتی، اقتصادی و حتی اجتماعی کشورهای منطقه و جهان اسلام اثرگذاری مستقیم و بی‌واسطه دارد.

نگاهی به تاریخ روابط ایران و عربستان بویژه پس از انقلاب اسلامی نشان می‌دهد، بهترین مفهوم نظری که می‌تواند توضیح‌دهنده و تبیین‌کننده روابط ایران و عربستان باشد همین مفهوم موازنه‌گرایی ژئوپلوتیک است؛ چه در زمانی که تهران و ریاض به سمت تنش‌زدایی و تعامل حرکت کرده‌اند و چه در زمانی که تقابل فعال میان طرفین برقرار بوده است در هر دو وضعیت ناشی از الزامات ساختاری قدرت و کنش موازنه‌گرایی ژئوپلتیک بوده است.

آنچه وضعیت کنونی روابط ایران و عربستان یعنی فضای تعاملی ایجاد شده پس از توافق 10 مارس 2023 را نیز تئوریزه می‌کند، تعامل‌گرایی ژئوپلتیک بر اساس کنشِ تعاملی است.

پنج عامل ساختاری و پنج عامل کارگزاری باعث شده است تا تهران و ریاض بر اساس تعامل دو سویه به سمت موازنه‌گرایی ژئوپلتیک گام بردارند.

الف: عوامل ساختاری :

1- روندهای سیاسی، امنیتی و اقتصادی نشان می‌دهد، عوامل ثبات‌زا (تنش‌زدا) در خلیج فارس، پویایی بیشتر و نیروی بیشتری نسبت به عوامل تنش‌زا و بی‌ثبات‌کننده دارند.

2- با وجود برتریِ محسوسِ عناصر ژئوپلتیک بر عناصر ژئواکونومیک ، اما عناصر ژئواکونومیک در خلیج فارس در حال تقویت شدن است.

3- نظمِ منطقه‌‌ای درونی با مشارکت بازیگران منطقه‌ای و مشارکت حداقلی قدرت‌های بیرونی، در سپهر سیاسی کشورهای منطقه خلیج فارس در حال تقویت است.

4- پروژه رژیم صهیونیستی برای ایجاد دو قطبی‌سازی میان ایران و کشورهای عربی از طریق «ایران‌هراسی» در حال افول است و مورد استقبال ملت‌ها و دولت‌های منطقه قرار نگرفته است.

5- در سال‌های اخیر، شاهد افول حضور امریکا در منطقه هستیم؛ راهبردی که در امریکا با عنوان «توازن‌سازی از دور» و یا «هدایت از بیرون» دنبال می‌شود و باعث سلب اعتماد نسبی همپیمانان سنتی امریکا در منطقه شده است.

ب: عوامل کارگزاری: (ناظر بر اراده رهبران ایران و عربستان)

1- جدی بودن جمهوری اسلامی ایران در تحقق گام به گام و تدریجی سیاست همسایگی؛

2- اراده تهران و ریاض برای ایجاد ثبات منطقه‌ای و در واقع، تقاربِ منافع ایران و عربستان در موضوع ثباتِ منطقه‌ای در مقطع کنونی؛

3- اراده عربستان برای کاهش وابستگی امنیتی به امریکا؛ روندی که از سال 2010 آغاز شد و به «تنوع بخشی» روابط عربستان با قدرت‌های بزرگ مشهور است؛

4- خواست منطقه و ملت‌های مسلمان در کشورهای اسلامی از ایران و عربستان برای تنش‌زدایی؛

۵- اراده دو کشور برای همکاری در حوزه‌های مختلف اقتصادی، گردشگری ، و نیز همکاری در سطح منطقه ای و سازمان‌های بین المللی

گسترش همکاری دو کشور بزرگ منطقه یقینا نه تنها منافع گسترده ای برای ایران و عربستان خواهد داشت بلکه در راستای مصالح منطقه و امت اسلامی خواهد بود.

سیدمحمد حسینی، کارشناس ارشد مرکز مطالعات سیاسی و بین المللی

  (مسئولیت محتوای مطالب برعهده نویسندگان است و بیانگر دیدگاه‌های مرکز مطالعات سیاسی و بین‌المللی نیست)

متن دیدگاه
نظرات کاربران
تاکنون نظری ثبت نشده است