نظم جهانی فراقطبی (Meta-Polarity)

۱۷ بهمن ۱۴۰۱
مشاهده ۳۴۳۲

هدف: تحلیل روابط بین الملل در چارچوب اصول فلسفی کوآنتوم .

رویکرد تطبیقی: مبانی تفاوت میان پارادایم کلاسیک و پارادایم کوآنتومی .

سوال اصلی: " واقعیت " چیست ؟

فرضیه: نظم مابعدآینده جهان فراقطبی است !!

روش شناسی: بهره گیری از متاتئوری به معنای نظریه ای برتر و فراتر از تئوری‌ها که به پژوهشگر امکان می دهد مجموعه ای از ایده‌های رقیب را تجزیه، تحلیل، مقایسه و ارزیابی کند. (ماورای تحقیق =  مابعد علم). در این نوشتار به مقایسه پارادایم کلاسیک (نیوتنی) و پارادایم نوین (کوانتومی) از منظر هستی شناسی، معرفت شناسی و روش شناسی پرداخته شده است.

استفاده از دیدگاه کوانتمی در علوم انسانی:

اولین بار انیشتین در اوایل قرن گذشته از ناتوانی بشر در سطح فردی و اجتماعی برای همگام شدن با سرعت فزاینده تغییرات تکنولوژیکی ناشی از انقلاب کوانتومی ابراز تاسف کرد. لذا برخی متفکرین علوم اجتماعی برای رهایی از شیوه‌های تفکر کلاسیک قرن نوزدهمی، معتقدند شاید کوانتوم فقط یک علم فیزیکی نباشد، بلکه یک علم انسانی نیز محسوب می‌گردد. ایشان مفروضات هستی‌شناختی و معرفت‌شناختی فیزیک نیوتنی درباره ماهیت ماده و رابطه میان  ناظر و پدیده را زیر سوال برده و کوشش می‌کنند در مفاهیم و مفروضات کلاسیک بازنگری کنند. پارادایم کوانتومی ممکن است پایه‌های علوم اجتماعی را به همان اندازه که در علوم تجربی (فیزیک، شیمی، کامپیوتر و غیره) تغییر داده، متحول نماید.

در سال 2020 در صدمین سالگرد ظهور تفکر کوانتومی (دهه 1920) جیمز در دریان و الکساندر ونت J.Der Derian) و (A.Wendt ضمن انتشار مقاله مشترک زیر، از دانشمندان و کارشناسان برجسته روابط بین الملل دعوت نمودند تا با تهیه مقالاتی رویکردهای کوانتومی‌به سیاست جهانی را مطرح کنند :

Quantizing international relations: The case for quantum approaches to international theory and security practice.

ایشان در مقالات خود اصول فلسفی کوانتوم (همچون درهم تنیدگی، عدم قطعیت، مکملیت، برهم نهی، تابع موج و فروپاشی) را به عنوان شتاب دهنده‌های مهم و  برتر در حوزه روابط بین الملل مورد بحث و بررسی قرار داده و شیوه‌های سنتی بحث و تفکر در روابط بین الملل، امنیت و ژئوپلیتیک را مورد چالش قرار دادند. مجموعه مقالات ارائه شده در سال 2022 در قالب کتابی جمع آوری گردید که تنوعی از گمانه‌زنی‌ها و رویکردها را برای درک ژئوپلیتیک در قرن 21  ارائه می‌نماید.

مفهوم چند جهانی :

استفاده از مفهوم "چند جهانی" اولین بار توسط ویلیام جیمز فلسوف امریکایی در کتاب زیر صورت گرفت که البته ارتباطی با دیدگاه کوانتومی نداشت :  The Will to Believe, 1895. بهر تقدیر واقعیت در فیزیک کلاسیک آن چیزی است که قابل حس، ملاحظه و سنجش علمی (منطقی ـ تجربی) ‌باشد. اما فیزیک کوانتوم چیزی را بطور قطعی در باره‌ اساس واقعیت بیان نمی‌کند. بلکه واقعیت را بر اساس اصل برهمنهی (superposition) مجموعه ای از به فعلیت رسیدن یا در کنار هم قرار گرفتن حالات و احتمالات ممکن (حتی متضاد و متناقض) می داند. حاکمیت اصل مکملیت (complementarity) و اصل عدم قطعیت (uncertainty) به دلیل ماهیت تابع موج (wave function). در تابع موج اصل ناهمدوسی کوانتومی (quantum decoherence) مطرح است. یعنی زمانی که یک واقعیت فیزیکی با محیط اطراف خود وارد برهم‌کنش می‌شود، حالت هر دوی آن‌ها به‌شکل بازگشت ناپذیری تغییر می‌کند. استفاده از مفهوم "متاورس" اولین بار توسط نیل استفنسون نویسنده امریکایی در کتاب : Snow Crash, 1992 . متاورس اتصال دادن واقعیت فیزیکی و واقعیت موازی به یکدیگر و کشف متغیرهای پنهان (hidden variables) می‌باشد. اگر در متاورس سرعت حرکت به حد فرانور برسد زمان به سمت صفر میل نموده و احتمالات به قطعیت تبدیل می‌گردد.  

مبانی تحلیل فراپارادایمی(Meta-Paradigmatic):

شبکه سازی میان اجزای پارادایم جهان واقعی از طریق اتصالات درونی، شبکه سازی میان اجزای پارادایم های جهان موازی از طریق اتصالات درونی، ایجاد اتصال بیرونی و میان شبکه ای پارادایم جهان واقعی و پارادایم های جهان موازی (interconnectivity) ، اصالت یافتن "پارادایم مستقل اتصالات" مبتنی بر اصل برهمنهی (superposition) ، نقل و انتقال امواج پارادایمی در چارچوب پارادایم اتصالات مبتنی بر اصل تابع موج (wave function) ، تحقق اصل مکملیت (complementarity) و اصل عدم قطعیت(uncertainty)  در اتصالات میان پارادایمی و رقابت جهانی میان بازیگران حول محور سهم خواهی در کیک جهانی دیتا و شکل دهی به پارادایم اتصالات مبانی تحلیل فراپارادایمی را شامل می‌شوند. بطوریکه مبانی مذکور منجر به شکل گیری نظم جهانی فراقطبی مبتنی بر توانمندی کشف متغیرهای پنهان (hidden variables) خواهند شد.

کشف متغیرهای پنهان (Hidden Variables):

تحلیل فراپارادایمی و کشف متغیرهای پنهان زمینه لازم برای پاسخ به سوالات زیر را در نظم فراقطبی فراهم خواند نمود :

  • تغییر ثقل ژئوپلیتیک در جهان چه روندی را طی خواهد نمود؟
  • عناصر شکل دهنده ژئوپلیتیک دیتا کدامند؟ کدام بازیگر؟ در چه فضا – زمانی؟ چه میزان دیتا تولید و ذخیره و چگونه به اشتراک می‌گذارد؟
  • مدلهای جهانی حکمرانی دیتا چگونه تنظیم و پایدار خواهند شد؟
  • رژیمها و نهادهای جهانی دیتا چگونه شکل خواهند گرفت؟
  • ژئوپلیتیک دیتا چگونه مفهوم قدرت را در جهان تغییر خواهد داد؟
  • قلمرو زدایی از قدرت سنتی و محو شدن مرزهای ملی جغرافیایی چگونه رخ خواهد داد؟
  • میدان بازی جدید و مرزهای ملی دیجیتال چگونه جایگزین خواهند شد؟
  • شبکه‌ها و اتصالات دیتا چگونه بازیگران جدید را در میدان بازی جهانی توانمند خواهند ساخت؟

مختصات نظم فراقطبی:

  • ترکیبی Metaverse:
    • جهان واقعی   Actual Universe
    • جهان موازی ( مجازی + افزوده + جایگزین) Parallel Universe
  • شناختی  Cognitive :
    • " قدرت دیتا " شکل دهنده " شبکه قدرت " و  برساخت " قطب قدرت "  اعم از تک قطبی، دو قطبی یا چند قطبی در جهان ترکیبی (Metaverse ).
    • رفتار نامنظم و نامتقارن بازیگران کوچک، متوسط و بزرگ در " اکوسیستم دیتا ".
    • " ژئوپلیتیک دیتا " مبتنی بر توان رقابتی بازیگران برای دسترسی و به اشتراک گذاری دیتا. 

در هم تنیدگی ژئوپلیتیک ، قدرت و اقتصاد دیتا در نظم جهانی فراقطبی:

در قرن پیش نفت و امنیت انرژی مهمترین موضوع در حوزه رقابتهای ژئوپلیتیک در جهان محسوب می‌شدند. اکنون نگرانی‌های مشابهی درباره نقش و جایگاه " داده " به عنوان نفت عصر دیجیتال در معادلات ژئوپلیتیک مطرح می‌باشد. در قرن حاضر روابط ژئوپلیتیک و ژئواکونومیک بستگی تام به قدرت تولید، ذخیره و ترافیک داده بین کشورها و قاره‌ها دارد. زنجیره‌های تولید و تأمین جهانی وابسته به جریان‌ کلان داده‌ها و تعامل میان هوش مصنوعی (AI) و اینترنت اشیا (IoT) شده اند. صلح، امنیت، ثبات و توسعه اقتصادی کشورها و جهان در برابر هرگونه اختلال در جریان بین المللی داده آسیب پذیر شده اند. اعمال قدرت استراتژیک از طریق کنترل و دسترسی به ماهواره‌ها، مراکز زمینی و کابل های زیردریایی انتقال داده صورت می‌پذیرد.

لذا پیش بینی می‌شود :

  • درگیریهای آینده بر سر مدیریت و کنترل داده صورت گیرد و اقتصاد داده پتانسیل مشابه اقتصاد انرژی برای ایجاد بی ثباتی در جهان را دارد.
  • حجم جهانی اقتصاد داده تا سال 2030 تنها در حوزه هوش مصنوعی و 5G  حدود 30 تریلیون دلار ( 3 برابر اقتصاد انرژی ) می‌گردد.

 مرتضی ابوطالبی، کارشناس ارشد مرکز مطالعات سیاسی و بین المللی

   (مسئولیت محتوای مطالب برعهده نویسندگان است و بیانگر دیدگاه‌های مرکز مطالعات سیاسی و بین‌المللی نیست) 

متن دیدگاه
نظرات کاربران
تاکنون نظری ثبت نشده است