ضرورت اتحاد راهبردی ایران، ترکیه و پاکستان

۲۹ آبان ۱۳۹۹
مشاهده ۲۹۹۹

 تحولات کنونی نظام بین الملل حاکی از این است که توسعه و بقای کشورها در سطوح منطقه ای و جهانی به نوع و میزان همکاری، هم گرایی و مشارکت آنها با یکدیگر بستگی تام و تمام دارد. بی تردید در این میان، چگونگی و سطح کیفیت همکاری‌ها و مشارکت نیز با ویژگی‌های ژئوپلیتیک به ویژه ظرفیت های سیاسی، اقتصادی و فرهنگی کشورها ارتباط تنگاتنگ و مستقیم دارد. از این رو مناسبات کشورهای ایران، ترکیه و پاکستان به عنوان سه کشور از بزرگ ترین کشورهای اسلامی منطقه غرب آسیا، در مجموع مهم ترین وزنه سنگین راهبرد اقتصادی و انسانی جهان اسلام به شمار می آید.

1- اهمیت ژئوپلیتیک:

جهانی شدن اقتصاد و توسعه فناوری اطلاعات و ارتباطات سبب برتری اهمیت و نقش ژئوپلتیک دریاها در مقایسه با ژئوپلتیک خشکی‌ها در همگرایی منطقه ای و جهانی گردیده است. از این رو، برخورداری از سواحل طولانی و دسترسی به دریاهای آزاد و بنادر متعدد و تسلط بر تنگه‌های راهبردی در دریاها تعیین کننده برتری ژئوپلتیکی در حوزه‌های رقابتی قرن بیست و یکم به شمار می آیند. سه کشور ایران، پاکستان و ترکیه از یک سو با دارا بودن دامنه وسیعی از سواحل و بنادر فعال در حوزه‌های دریایی خلیج فارس، دریای عمان، اقیانوس هند و دریای خزر، همچنین دریای سیاه، مدیترانه، مرمره و اژه، و از سوی دیگر تسلط بر تنگه‌های راهبردی همچون هرمز، بسفر و داردانل، از موقعیت ویژه و ممتاز ژئوپلتیک منطقه ای برخوردار می‌باشند. این ویژگی سبب گردیده تا همچون پلی، آسیا و کشورهای بزرگی مانند هند و چین را به اروپا پیوند دهند و با ظرفیت های بالای ژئوپلتیکی خود، در احیای جاده قدیم ابریشم و طرح کمربند راه چین سهیم باشند.

2- اهمیت ژئواستراتژیک و ژئواکونومی:

 سه کشور ایران، ترکیه و پاکستان با برخورداری از تاریخ و تمدنی مشترک و با توجه به شرایط جغرافیایی، چالش های امنیتی، پیوندهای جمعیتی و منافع مشترک، ویژگی‌ها و ظرفیت های بالایی از تاثیرپذیری را دارا می‌باشند. سه کشور ضمن دارا بودن بیش از 3 میلیون کیلومتر مربع از پهنه وسیع جغرافیایی، مرزهای طولانی و همجواری با کشورهای متعدد و با ظرفیت های بالای زیرساخت صنعتی و سطح گسترده زیر کشت کشاورزی مدرن توانسته اند سهم به سزایی را در امنیت مرزهای مشترک و امنیت غذایی منطقه ایفا نمایند. برخورداری از منابع و ذخایر معدنی متنوع و وجود انرژی‌های فسیلی در هر سه کشور به ویژه در ایران، جایگاه توسعه صنعتی تهران، آنکارا و اسلام آباد را در میان کشورهای در حال توسعه ارتقا بخشیده و می‌تواند پیوند سه کشور را در ایجاد چرخه صنعتی مکمل و بازار مشترک برقرار سازد. در این میان برخورداری بیش از 450 میلیون نفر جمعیت با گرایش جمعیت جوان و فعال کارآمد به همراه تولید ناخالص در حدود 2 تریلیون دلار، از امتیازات هم گرایی اقتصادی آنها به شمار می رود.

در حوزه نظامی نیز ظرفیت های ایران، ترکیه و پاکستان به اندازه ای است که پس از آمریکا، روسیه، چین و هند، ارتش این سه کشور جزو بزرگ ترین ارتش های جهان محسوب می‌گردد؛ ضمن آن که هر سه کشور بالقوه از توان فنی هسته ای برخوردار می‌باشند و پاکستان عملاً دارای سلاح هسته ای است. وجود تهدیدهای مشترک اعم تروریسم دولتی رژیم صهیونیستی، تروریسم افراط گرا و پدیده‌های شوم مهاجرت، قاچاق انسان و مواد مخدر، اهمیت همکاری‌های امنیتی مشترک را مضاعف ساخته است.

علاوه بر این، سه کشور از تجارب مهمی در زمینه پیشرفت های علمی، صنعتی و فناوری‌های نوین به ویژه ایجاد هم گرایی میان سنت و مدرنیسم برخوردارند که می‌تواند به توسعه متوازن با هوشمند سازی اداره جوامع کمک شایان توجهی بنماید. از همه مهم تر وجود قرابت های تاریخی، زبانی و دینی و نبود نزاع در سده اخیر، خود زمینه ساز پیوندی ناگسستنی میان تهران، آنکارا و اسلام آباد را ایجاد می‌کند که به خوبی می‌تواند الگویی برای هم گرایی‌های پایدار منطقه ای در شرایط نامتوازن به شمار آید.

نتیجه گیری:

 بی تردید تجارب بر گرفته از تاریخ همکاری‌های منطقه ای سه کشور ایران، ترکیه و پاکستان از پیمان بغداد گرفته تا سنتو، RCD و اکو به موازات حضور در سازمان‌های بین المللی و منطقه ای دیگر از جمله سازمان همکاری‌های اسلامی، عدم تعهد و ... خود گویای اهمیت هم گرایی و مشارکت فعال در برقراری امنیت منطقه ای و بین المللی و برخورداری از ظرفیت های تجارت و انرژی می‌باشد. در این میان شکست سیاست فشار حداکثری در نتیجه آشکار شدن نتایج انتخابات ایالات متحده آمریکامی‌تواند به بازگشت این کشور به تعهدات بین المللی و تغییر موازنه سازی بر پایه اصول مبتنی بر سازو کار قدرت و الگوهای دیپلماسی اجبار در عرصه جهانی بیانجامد که این رویکرد فرصت بازیگران عمده منطقه ای از جمله ایران را برای همکاری‌های راهبردی بر مبنای همگرایی منطقه ای افزایش می دهد.

از این رو نظر به تغییرات بین المللی و منطقه ای به ویژه لزوم بیش از پیش موازنه سازی در منطقه، زمینه شکل گیری شورای عالی همکاری‌های راهبردی میان تهران، آنکارا و اسلام آباد قابل دسترسی است. در صورت شکل گیری چنین شورایی با رواج چند جانبه گرایی در روابط بین الملل، ابعاد گسترده تری از معاملات منطقه ای از چین و هند گرفته تا کشورهای عربی هم چون عراق و مصر قابل پایه گزاری خواهد بود.

   (مسئولیت محتوای مطالب  برعهده نویسندگان است و بیانگر دیدگاه‌های مرکز مطالعات سیاسی و بین‌المللی نیست)

متن دیدگاه
نظرات کاربران
تاکنون نظری ثبت نشده است