بیش از چهار دهه از بروز جنگ های داخلی در افغانستان، به دنبال اشغال این کشور توسط نیروهای اتحاد جماهیر شوروی سابق و قریب به دو دهه از زمان حمله نیروهای ائتلاف بین المللی به رهبری آمریکا به افغانستان می گذرد و این کشور مداوماً در معرض درگیری ها و خشونت های خون باری بوده که تاکنون نیز ادامه دارد.
با توجه به تحولات چند ماهه اخیر، به ویژه از اواخر سال گذشته، چنین به نظر میرسد که افغانستان در مسیر بازگشت به صلح و آرامش، به نقطه عطف مهم و تاریخی ای رسیده است. امضای توافقنامه صلح میان دولت آمریکا و گروه طالبان در روز دهم اسفند ماه سال گذشته در شهر دوحه، تحولی بسیار مهم و تأثیرگذار بر پیشبرد روند صلح در افغانستان ارزیابی شده است. طبق این توافق، در مقابل تعهد آمریکا به خروج نیروهای خود از افغانستان، طالبان متعهد شده است علیه آمریکا و منافع آن عملیات تروریستی انجام نداده و همچنین اجازه ندهد افغانستان تبدیل به پایگاه گروه های تروریستی به ویژه القاعده شود.
آمریکایی ها هدف از امضای این توافق را کاهش خشونت ها، به منظور فراهم آمدن فضای مناسب برای برقراری آتش بسی احتمالی و آغاز مذاکرات صلح بین افغانی اعلام کرده اند. برای رسیدن به چنین هدفی، آنها تعهداتی را درخصوص آزادی پنج هزار زندانی طالبان، ازسوی دولت افغانستان در مقابل آزادی هزار زندانی دولتی به دست طالبان پذیرفته اند. ازآنجاکه دولت افغانستان در توافقات دوحه و امضای موافقتنامه مشارکتی نداشت، بنابراین در مورد اصل عمل به تبادل زندانیان و نحوه و زمان اجرایی آن مقاومتی به وجود آمد و تبادل زندانیان در موعد مقرر میسر نشد. بااین حال دولت افغانستان با حسن نیت و به منظور ترغیب طرف مقابل به توقف خشونت و شروع مذاکرات صلح، روند آزادی زندانیان طالبان را سرعت بخشیده و تاکنون بیش از چهار هزار زندانی طالبان را آزاد ساخته است. درمقابل طالبان مدعی است ششصد زندانی دولتی را رها و تحویل دولت افغانستان داده است.
نکته قابل توجه اینکه پس از امضای توافقنامه دوحه، طی چهار ماه گذشته، چرخه خشونتها، به جز یک مقطع کوتاه چندروزه به مناسبت عید فطر ادامه و حتی طی هفتههای اخیر افزایش قابل توجهی یافته است. گزارش نهادهای دولتی افغانستان حاکی از آن است که طی هفته های اخیر میزان قربانیان این خشونت ها گاهی از 250 کشته و مجروح فراتر رفته است. این درحالی است که حملات طالبان علیه نیروهای آمریکایی و متحدان آن متوقف شده است. بنابراین یکی از نقاط ضعف توافقنامه دوحه را می توان در این دانست که در توافقنامه مذکور به طالبان تعهدی درخصوص حمله به نیروهای دولتی و اماکن نظامی و غیرنظامی تحمیل نشده است.
درمجموع به نظر میرسد امضای توافقنامه دوحه موقعیت طالبان را در صحنۀ داخلی افغانستان و همچنین در سطح بین المللی تقویت کرده و باعث شده تا لحن طالبان در طرح خواسته هایش درمقابل دولت قاطع تر و سخت تر شود.
ازجمله وقایع مهمیکه می توانست موقعیت دولت درمقابل طالبان را ترمیم کند، امضای توافقنامه میان رهبران سیاسی افغانستان و مشخصاً آقایان اشرف غنی و عبدالله عبدالله بود. درحالیکه طالبان با امضای توافقنامه دوحه، احساس قدرت بیشتری در صحنه امنیتی، نظامی و سیاسی افغانستان می کرد، اختلاف نظر رهبران سیاسی کشور، درخصوص نتایج انتخابات ریاست جمهوری و بروز یک بن بست سیاسی در این زمینه موجب شده بود تا دولت افغانستان در شرایطی دشوار و موقعیتی ضعیف قرار بگیرد. خوشبختانه با درک صحیح رهبران سیاسی از حساسیت و وخامت اوضاع و تلاش های شخصیت های فهیم و خیرخواه کشور و همچنین مساعدت و همراهی برخی کشورها، ازجمله جمهوری اسلامی ایران، دو رهبر با امضای توافقنامه سیاسی به این غائله خاتمه دادند.
در آن مقطع جمهوری اسلامی ایران، ازطریق تماس های مکرر جناب آقای ظریف با جناب آقای غنی و جناب آقای عبدالله و نیز با همتایان منطقه ای مؤثر، ازجمله روسیه، قطر، هند و برخی کشورهای اروپایی و همچنین اعزام جناب آقای طاهریان نماینده ویژۀ وزیر خارجه در امور افغانستان به کابل و رایزنی های فشرده ایشان با مقامات و شخصیت های مؤثر افغانستان تلاش کرد دیدگاه های دو طرف را برای رسیدن به یک توافق به هم نزدیک سازد.
امضای توافقنامه سیاسی فرصت را برای تشکیل یک دولت ائتلافی یا آشتی با مشارکت نیروهای سیاسی در داخل حاکمیت افغانستان و همچنین تشکیل شورای عالی مصالحه ملی به منظور شروع مذاکرات صلح بین افغانی فراهم آورده است. بااین حال پس از گذشت یک ماه و نیم از امضای توافقنامه، متأسفانه نه تشکیل کابینه دولت تکمیل شده و نه شورای عالی مصالحه ملی ترکیب خود را پیدا کرده است. در مورد پیشرفت در اجرای سایر بندهای توافق نیز اطلاعاتی نیست. ازسوی دیگر امضای توافقنامه سیاسی اختلافاتی را در هر دو تیم حامیان جناب آقایان غنی و عبدالله ایجاد کرده که می تواند به تشتّت بیشتر اوضاع و تضعیف موقعیت حاکمیت افغانستان کمک کند. به همین دلیل نیز گروه طالبان و برخی گروه های مخالف و منتقد نیز از فرصت استفاده کرده و خواسته های خود را با جدیت بیشتری مطرح می کنند، ازجمله اخباری منتشر شد، مبنی بر اینکه حزب اسلامی اعلام کرده درصورتی که تمامی زندانیان این حزب از زندان های دولت آزاد نشوند در مذاکرات صلح شرکت نخواهد کرد.
درمجموع با توجه به:
- فضای ذهنی و روحی حاکم بر طالبان مبنی بر کسب یک پیروزی مهم بر آمریکا به دلیل امضای توافقنامه صلح؛
- کاهش نیروهای نظامی آمریکا و متحدانش از افغانستان که توازن قوا در صحنه نظامی را به نفع طالبان تغییر داده؛
- آزادی زندانیان طالبان که می تواند پنج هزار نیروی وفادار و مجرب را مجدداً در اختیار این گروه قرار دهد؛
- تداوم اختلافات در درون حاکمیت و تعللی در اجرای سریع توافقنامه سیاسی و تشکیل کابینه دولت جدید و همچنین شورای عالی مصالحه ملی؛
- تضعیف روحیه نیروهای نظامی و انتظامی دولتی؛
- تحرک ناکافی بازیگران مؤثر منطقه ای و بین المللی برای کمک به تسریع در شروع مذاکرات صلح؛
موجب شده تا چشم انداز تحولات در افغانستان دچار ابهام و پیچیدگی شود. برخی گزارشهای نهادهای نظامی و غیرنظامیبین المللی آمریکایی و بین المللی نیز چنین وجود چشم اندازی را تأیید می کنند. برای جلوگیری از ادامه این روند به نظر می رسد عواملی همچون:
- تسریع در تکمیل دولت ائتلافی واقعی و همچنین ترکیب شورای عالی مصالحه ملی براساس توافقنامه سیاسی؛
- حمایت گروه های مختلف سیاسی، اعم از موافق و مخالف و منتقد از موضع دولت ائتلافی در قبال پروسه صلح و تسریع و شروع مذاکرات آن؛
- توقف اقدامات غیرمسئولانه ایالات متحده و اتخاذ موضعی مسئولانه در قبال تداوم خشونت ها در افغانستان؛
- ادامه کمک های مالی و اقتصادی کشورهای مسئولیت پذیرفته و کشورهای حامیبه دولت افغانستان؛
- و تلاش بازیگران منطقهای و بین المللی برای متقاعد ساختن طالبان به کاهش خشونت ها و آغاز سریع مذاکرات صلح می تواند مؤثر و مفید واقع شوند.
در این راستا جمهوری اسلامی ایران ضمن حمایت از دولت افغانستان ازطریق تداوم مناسبات دوستانه و همه جانبه خود ازیک سو و ترغیب و تشویق طالبان به توقف خشونت و تسریع در آغاز مذاکرات صلح ازطریق گفت وگوهای مستقیم نماینده ویژه وزارت خارجه در امور افغانستان با مقامات طالبان در دوحه، نقش مثبتی را ایفا نماید. به نظر می رسد درحال حاضر دولت افغانستان می تواند از فضای مناسب موجود برای تداوم این تلاشهای سازندۀ جمهوری اسلامی ایران بهره مند شود.
(مسئولیت محتوای مطالب برعهده نویسندگان است و بیانگر دیدگاههای مرکز مطالعات سیاسی و بینالمللی نیست)